پارساپارسا، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

پارسا عشق مامان و بابا

یک هفته منده به عید

آخ جون......کم کم داره بوی عید میاد......من عاشق این روزام......همه چی تمیز میشه..مخصوصا خونه ما که به خاطر گرفتاری بیش از حد خیلی کم مرتبه....عاشق لحظه سال تحویل ودید وبازدید عیدم....پارسا جونم این چهارمین عیدی هست که انشالله قراره با هم باشیم.....خدا کنه سال جدید یه سال پرازشادی وموفقیت برای همه باشه....خدا کنه هر کی هر آرزویی میکنه اجابت بشه وهمه دلها شاد بشن....گل خوشگلم از خدای خوبم میخوام همیشه سالم باشی وهمه روزای عمرت بهاری باشه     عید همه پیشاپیش مبارک   ...
22 اسفند 1390

یه مسافرت کوچولو

   پسرک نازم سلام.....مدتی میشه که برات ننوشتم....کلی تو این مدت اتفاقای مختلفی افتاده...از مریضی تو به علت سهل انگاری مربی مهدت گرفته تا سفر تنهایی من و تو به تهران وشیطنتای بیش از حد جنابعالی هفته پیش ظهر یکشنبه به خاطر یه ماموریت اداری با هم به اتفاق مامان جون رفتیم تهران....تو برای اولین بار بود که سوار هواپیما میشدی وبه همین علت همه چیز برات عجیب بود.....از بازرسی های اولیه تا پنجره ها وصندلی هواپیما ...میترسیدم موقع بلند شدن حالت بد بشه اما اونقدر مشغول بررسی اطرافت بودی که هیچ چیزی رو نفهمیدی....کلی توی هواپیما فضولی کردی وبه همه جاش سر زدی....فقط کابین خلبان مونده بود که دیگه نتونستی بری اونجا.....یه عکس ...
20 اسفند 1390
1